آشنایی مسؤلین و مدیران با اصول مدیرت آنها را جهت ایجاد محیط مناسب ، خود آگاهی ، خود سازی ، و الگو بودن برای کارکنان رهنمون می کند . مطالعات نشان می دهد عملکرد مدیران متعهد ، با تجربه و متخصص با استفاده از اصول صحیح مدیریتی ، محیطی کارآمدتر ایجاد می کند . باید دانست گرچه تخصص و تجربه حرفه ای از شرایط لازم برای مدیریت است اما شرط کافی نیست و تنها داشتن تخصص چاره ساز نمی باشد ، بلکه باید دانش مدیریتی خود را با تجربیات علمی و ابتکاری توأم سازد تا بازدهی مدیریتی او بیشتر شود . اکثر سازمانهای ناموفق دارای مدیریتهای نا کارآمد و ضعیف بوده اند [2].
با این وجود مدیریت در زمان ما از جایگاه مطلوبی برخوردار نیست و در بسیاری از موارد مدیران مؤسسات فاقد دید علمی هستند [3]. با این وصف می توان گفت تخصص ( دانش ، بینش ، کوشش ) و تجربه حرفه ای امری ضروری در مدیریت می باشد که در امر تصمیم گیری به مدیر کمک می کند . باید دانست تصمیم گیری یکی از امور مهم مدیریتی و پر اهمیت ترین وظیفة یک مدیر می باشد ، بعضاً افرادی ، مدیریت و تصمیم گیری را به عنوان یک مقوله تعریف کرده اند .گریفث [4]معتقد است که تصمیم گیری ، جوهر و عصاره کار مدیریت است . برنارد [5]نیز معتقد است تصمیم گیری فراگردی است که از طریق سنجش ، محاسبه و اندیشیدن بدست می آید . گرک [6] تصمیم گیری را در قلب مدیریت دانسته و معتقد است که این وظیفه در کانون فرآیند مدیریت قرار دار د .
تقوی برای همه کس لازم است و برای کسانی که متصدی امور کشور هستند ، لازمتر ( امام خمینی ره )[1]
اما مدیریت خود دارای تعریفی مناسب و مشخص کنندة فعالیت فرد مدیر می باشد و افراد زیادی در این خصوص به تعریف و توضیح آن پرداخته اند و می توان گفت مدیریت به کارگیری موثر و کار آمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی ، سازماندهی ، بسیج منابع و امکانات ، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول ، صورت می گیرد [7].
تعریف مذکور ، پنج قضیه اساسی ذیل را از زیر بنای مفاهیم کلی نظری و عملی ( فنی ) مدیریت است در بردارد:
1) مدیریت یک فرایند [8]است .
2) مفهوم نهفتة مدیریت ، هدایت تشکیلات انسانی است .
3) درمدیریت موثر ، تصمیمات مناسب گرفته می شود و نتایج مطلوبی حاصل می آید .
4) مدیریت کارا ، به تخصص و مصرف مدبرانه منابع می گویند .
5) مدیریت بر فعالیتهای هدفدار تمرکز دارد [9]
بدون شک تدبیر ، سیاست و مدیریت جامعة بشری سر آغاز کار پیامبران الهی بوده است و دعوت به اطاعت از خداوند تبارک و تعالی و تسلیم در برابر دستورات خداوند در مقابل حکومتهای طاغوت ، مقابله با فساد و فحشاء در ابعاد فردی و اجتماعی و برقرای عدالت از جمله اصول مشترک برنامه رسالت انبیاء الهی و مکاتب توحیدی می باشد .
خداوند تبارک و تعالی می فرماید : در میان هر ملتی پیامبری فرستادیم تا مردم را به پرستش خدای یگانه و اجتناب از طـاغوت دعــوت کند [10]. ما پیامبران را با دلایل روشن فرستادیم و کتاب و میزان به ایشان دادیم تا مردم بر قسط و عدل پا بر جا شوند و آهن را که موجب هراس متجاوزان بوده و دارای منافعی برای مردم است نازل کردیم [11].
سیرة رسول مکرم اسلام حضرت محمد (ص) در زمان تصدی ایشان بر امت اسلامی الگویی پر بار برای مدیران ما می باشد و در نهج البلاغه امام متقین علی (ع) نیز در فرمان تاریخی خود به مالک اشتر نخعی ، اصول مدیریت اسلامی را به ایشان گوشزد نموده که اگر به اساس تفکرات مدیریتی در عصر حاضر به نامة امام (ع) به مالک اشتر نخعی نگاهی بیندازیم [12]می توان آنرا به حق جامعترین دستور و منشور برای سیاست و مدیریت و ترسیم اصول اساسی و ویژگیهای مدیریت اسلامی دانست [13]که در اینجا به پاره ای از این موارد می پردازیم .
در این فرمان دستورات متناسب با سازمانهای اسلامی بیان شده است که عبارتند از :
حاکمیت خدا و وحدت فرماندهی
اولین اصل در زمینة حکومت و مدیریت پذیرش فرماندهی خداوند ، بندة او بودن و خدا ترسی است به طوری که در جای جای دستورات امام (ع) نام خدا و رضای او به وضوح دیده می شود وآنجا که می فرمایند : این دستوری از بندة خدا به مالک ، و امر میکند او را به تقوای الهی و برگزیدن فرمان او و پیروی از آنچه که در کتابش امر فرموده است [14].
در اینجا به افراد می گوید اگر در نظام الهی اسلام ، مدیریتی را قبول می کنید و دارای پست و مسئولیتی می شوید ، در پیشگاه خداوند مسئول و پاسخگو خواهید بود و باید خدا ترس و با تقوا باشید و این مقام و مسئولیت شما را از خدمت به خلق غافل نکند . فرد را به وحدت و فرماندهی در قالب اصل حاکمیت خداوند و تبعیت از او فرا می خواند .
مردم داری و مهربانی با مردم
یکی دیگر از اصول مهم مدیریتی ، مردم داری و مهربانی با مردم است زیرا کلیة ساختار و نظم اداره یا سازمان و به طور کلی تشکیلات ایجاد شده جهت رفاه مردم بوجود آمده است و مدیر مدبر ، با ایمان ، خداپرست بایستی با مردم مهربانی و مدارا کند و در برخورد با مردم و کارکنان از اصول و قوانین اسلامی استفاده نماید . امام (ع) در این مورد فرموده اند : و مهربانی و خوش رفتاری و نیکویی با رعیت را در دل خود جای ده ، مبادا با آنان چون جانور درنده باشی و خوردنشان را غنیمت شماری زیرا که مردم دو دسته اند یا مسلمانند و برادر دینی تو و یا انسانند و در خلقت همانند تو [15]. این اصل توصیه می کند مدیر مردم دار و مهربان باشد و نه تنها با مسلمین بلکه با غیر مسلمان نیز بایستی برخورد شایسته داشت .
عدالت بر اساس حق
یکی دیگر از اصول مدیریت پیروی از حق و عدالت ورزی است و این مورد از امور مشهود در دوران خلافت امام(ع) است ایشان چنان در امور حق و عدل قاطعانه برخورد نموده اند که زبانزد عام و خاص می باشند و به مالک بیان نمودند فرقی بین آشنا و فامیل و دوست و سفارش شده قرار نداده و بین مسلمان و غیر مسلمان تبعیض قائل نشو به طوری که همة افراد از مواهب حکومت عدل برخوردار باشند در فرمان خود می فرمایند : حق را برای آنکه شایسته است از نزدیک یا دور ( خویش و بیگانه ) اجرا کن [16]و یـا در جای دیگر می فرمایند : و نیکوتـرین چیزی کـه حاکمان را خشنود مـی سازد بر پا داشتن عدل و دادگری در شهرها و آشکار ساختن دوستی رعیت است [17].
تغافل در برخورد با مردم و چشم پوشی بزرگوارانه
یکی دیگر از اصول مدیریت در برخورد مناسب با مردم ، رعایت تغافل با مردم می باشد . زیرا انسانها به دلایل مختلف در معرض خطا و اشتباه قرار دارند و خود امام(ع) در برخورد با مردم گذشت داشت و در مقابل بعضی از اشتباهات و خطاهای آنان خود را به تغافل می زد و به مالک نیز بیان نموده اند : مردم از پیش گرفتار لغزش و خطا بوده و به سببهایی بد کاری به آنها روی آورده است ، به عمد یا به سهو دچار لغزش می شوند پس اگر پیش آمدی آنها را به سهو به بد کاری وا داشت نباید به ایشان بخشش و عفو روا نداشت ( تغافل ) با بخشش و گذشت خود آنان را عفو کن ، همان طور که دوست داری خدا با بخشش و گذشت تو را بیامرزد [18]. بر مبنای این دستور امام (ع) مدارا و چشم پوشی بجا از کارهای مردم از اصول یک مدیریت صحیح است که با رفتار انسانی اجین می گردد.
انصاف و میانه روی در حق
انصاف را می توان به رفتار مناسب با زیر دستان بر مبنای قوانین و مقررات ، از روی حق و عدل معنی کرد . امام انصاف را نه تنها مبنای رفتار مدیران با مردم بلکه اصل مبنای رفتار او را با خداوند می داند.در این ارتباط به مالک می گوید : با خدا به انصاف رفتار کن ( اوامر او را به کار گیر و از نواهی او بپرهیز ) ، از جانب خود و نزدیکان خود در بارة مردم انصاف را از دست مده [19]. و نیز می فرماید : پس رنج کار هر یک از آنان را برای خودش بدان و رنج کسی را به دیگری نسبت نده و باید در پاداش دهی به او هنگامیکه کارش تمام می شود کوتاهی ننمایی و بزرگی کسی تو را بر آن ندارد که رنج و کار کوچک کسی را بزرگ شماری و پستی کسی تو را وا ندارد که رنج و کار بزرگش را کوچک شماری [20]. بر مبنای این دستورات مدیر باید با رعایت انصاف به زیر دستان کمک کند .
منافع اکثریت را بر منافع اقلیت ترجیح دادن
یکی دیگر از اصول مدیریت ، منافع عمومی را بر منافع فردی ترجیح دادن است ، بدین صورت که نباید به خاطر فردی منافع عمومی و مصالح سازمانی را فدا نمود . امام(ع) در این باره می فرمایند: کاری که باید بیش از هر چیزی دوست داشته باشی میانه روی در حق ، همگانی کردن آن و دادگری است که بیشتر موجب خشنودی رعیت می گردد زیرا خشم همگانی ، رضا و خشنودی چند تن را پایمال می سازد و خشم چند تن در برابر خشنودی همگان اهمیت ندارد [21].
نظارت و ارزیابی بر عملکرد
تأکید بسیار زیادی به مدیران دستگاههای اجرایی است که بر اعمال و کار کارکنان نظارت داشته و ارزیابی مستمری از آنها بنمایند . امام نیز می فرمایند : پس در کارهایشان ( عمال و کار گزاران ) کاوش و رسیدگی کن و بازرسهای راستکار و وفادار بر آنان بگمار ، نباید نیکو کار و بد کار نزد تو به یک پایه باشند که این امر نیکو کار را از نیکو کاری بی رغبت و بد کاران را به بدی وا می دارد و هر یک از ایشان را به آنچه که گزیده است جزا بده [22].
انتخاب فرد لایق
یکی از مهمترین مسائل فعلی مدیریت در جهان امروز و بخصوص در کشور ما نحوة انتخاب افراد توسط مدیران ارشد است ، آنان با عزل و نصب مدیران و زیردستان خود بر مبنای اعمال سلیقه ، آزمایش و خطا و عدم تبعیت از ملاکهای علمی و منطقی باعث شده اند افراد نا کار آمد در مشاغل حساس قرار بگیرند . امام(ع) به مالک می گویند : پس در حال نویسندگانت ( کارگزارانت ) بنگر و بهترین ایشان را به کارهایت بگمار [23]چون آنان را ( کارگزاران ) تجربه و آزمایش نمودی به کار گمار [24]. در اینجا امام(ع) تاکید دارند با رعایت معیار و ملاک آزمودن ، افراد را به کار گمار نه اینکه بکار گماری و بعداً بررسی کنی و نیز فرمودند : برای انجام کارها از نیروهایت کسانی را بگمار که برای خدا و رسول پند پذیرند و پاکدل تر ، خردمند تر ، بردبارتر، و مهربانتر، …… باشند [25].
امام با این بیان تأکید می کنند باید برای انتخاب مدیر ملاکها و معیارهای مناسب تعریف تا گزینش و انتخاب افراد شایسته تر بهتر صورت گیرد .
تقسیم کار
از دیگر امور مربوط به یک مدیر مدبر و لایق تقسیم کار است جهت انجام ساده تر و بهتر کارها امام(ع) در این مورد می فرمایند : برای هر کاری از کارهایت رئیس و کارگردانی از نویسندگان قرار بده که بزرگی کارها او را مغلوب و ناتوان نسازد و هر گاه در آنان عیبی باشد و تو از آن غافل باشی تو را به آن بدی می گزینند ( یعنی تو باید پاسخگو باشی ) [26]این تاکیدها از طرف امام(ع) در خصوص تقسیم کار بر اساس توان و تخصص در پیشبرد امور و ارائه خدمات بهتر به مردم می باشد .
حقوق و پرداخت پاداش
در دنیای مدیریت امروز پرداخت حقوق و پاداش مناسب به کارکنان حرف اول را می زند ، و زمانی می توان از یک فرد متخصص ، مدبر ، لایق و متعهد کار مناسب خواست که حقوق و پاداش او نیازهای زندگی او را مرتفع و رضایت شغلی او را فراهم کند . در غیر این صورت نمی توان رشدی در کار و پیشبرد آن را در نظر گرفت . امام(ع) در این باره می فرمایند : پس جیره و خواروبارشان را فراوان ده که این کار آنان ( کارکزاران ) را به اصلاح خودشان توانا کرده و بی نیاز گرداند [27]و آنقدر به قاضی بده و زندگی او را فراخ ساز که عذر او از بین برود و نیازش به مردم با آن بخشش ( حقوق مکفی ) کم باشد [28].
ویژگیهای یک مدیر در اسلام
انتخاب یک مدیر لایق با توجه به نامة امام(ع) به مالک اشتر می تواند دقیق صورت پذیرد و برای انتخاب می توان خصوصیات ذیل را لحاظ کرد .
الف ) ویژگیهای مناسب که در شأن و منزلت یک مدیر اسلامی است .
1) مدیر خود را بندة خدا دانسته ، خدا ترس و متقی باشد .[29]
2) مدیر باید نفس خو را از شهوات و خواهشهای نفسانی تزکیه کند .[30]
3) مدیر به دل ، دست و زبان یاری گر دین خدا باشد .[31]
4) مدیر باید با مردم ، مهربان ، خوش رفتار و نیکو باشد . [32]
5) مدیر باید عادل ، میانه رو در حق بوده و منافع عوام را بر منافع خواص ترجیح دهد .[33]
6) مدیر باید بین نیکو کار ، و بد کار تفاوت گذاشته با راستگویان همنشین باشد.[34]
7) مدیر باید پند پذیر ، راست گفتار ، درست کردار و بردبار بوده و در مقابل زورگویان سختگیر باشد .[35]
8) مدیر باید بر کار کارگزاران نظارت دقیق داشته باشد .[36]
9) مدیر باید در گزینش و بکارگماری کارگزاران بر اساس تجربه و آزمون عمل نماید .[37]
10) مدیر باید از امور بازرسی داشته و برای بازرسی افراد صالح بگمارد .[38]
11) مدیر باید برنامه ریزی داشته باشد و کار امروز را به فردا نیندازد .[39]
12) مدیر باید وفای به عهد داشته باشد .[40]
ب) ویژگیهای نامناسب که در شأن و منزلت یک مدیر اسلامی نیست
1) مدیر باید از کبر، خودپسندی و برابر دانستن خود با خدا بپرهیزد .[41]
2) مدیر باید در رفتار با مردم از ستمگری و درنده خویی بپرهیزد[42]
3) مدیر باید از همنشینی با کسانی که به گفتن زشتی های مردم اصرار دارد بپرهیزد .[43]
4) مدیر باید از افراد بخیل ، ترسو و حریص بپرهیزد.[44]
5) مدیر باید از افراد متملق و کسانی که در گناه اشرار و ستمگران شریک بوده اند بپرهیزد .[45]
6) مدیر باید از شکستن سنتهای حسنه بزرگان و پیشینیان بپرهیزد .[46]
7) مدیر باید از جنگ طلبی ، خونریزی و بی عدالتی پرهیز نماید .[47]
8) مدیر باید از خود پسندی ، منت گذاشتن و بزرگ نمایی کارهای کوچک پرهیز نماید .[48]
9) مدیر باید از عجله و شتاب زدگی پرهیز نماید .[49]
10) مدیر باید بر زبان خود مسلط بوده و هنگام خشم از تصمیم گیری پرهیز نماید .[50]
11) مدیر باید در عزل و نصب کارگزاران از آزمایش و خطا بپرهیزد .[51]
خلاصه اینکه آنچه در این مختصر می توان در بارة انتخاب مدیر در نظام اسلامی مطرح کرد این است که در مکتب اسلام بر خلاف دیگر مکاتب ارزشها نسبی نیست و زمان و مکان در تبدیل مفاهیم ارزشی دخیل نیستند . این امر از آنجا ناشی می شود که واضع ارزشها در مکتب اسلام تعقل ناقص بشری نیست و واضع آن خداوند است که مطالب را به رسول گرامی اعلام و ایشان نیز دستورات را به اصحاب عرضه داشته و انتقال این دستورات بوسیله کتاب ، سنت بوده و ما نیز باید بر اساس کتاب ، سنت ، اجماع ، و عقل دقیقاً مطالب را دریافت داشته و در امور زندگی خود به کار گیریم و یک نمونه بارز آن انتخاب مدیر است که می تواند جامعه اسلامی را با دستورات بیان شده به سوی هدف والای خود سوق دهد .[52]
امید است این نوشته برای آشنایی مدیران جهت انتخاب نیروهای مناسب مفید باشد و گامی موثر برای رشد فضایل اخلاقی آنان بکار رود و هدف مدیریت در نظام اسلامی که همانا خدمت به مردم و حضور با مردم و در میان مردم بودن جهت رضایت خداوند متعال است تحقق یابد.
انشاالله
عباس رهبری
منابع مورد استفاده
1) قران کریم
2) اصول مدیریت / علی رضائیان – تهران سازمان مطالعه و تدوین کتب درسی علوم انسانی دانشگاهها ( سمت ) 1378
3) سیاست و مدیریت از دیدگاه امام علی (ع) ، تقی رهبر ، انتشارات تبلیغات اسلامی ، 1366
4) سید عباس زاده ، میر محمد ، لزوم توجه به مدیریت آموزشی در نظام آموزشی ایران ، فصلنامه مدیریت در آموزش و پرورش شماره2
5) صحیفه نور ، ج 17 ، ص 9
6) فصلنامه مدیریت در آموزش و پرورش شماره 32
7) لاکت جان ، مدیریت اثر بخش ، ترجمه سید امین الله علوی ، مرکز مدیریت آموزش مدیریت دولتی ، 1373
8) مدیریت و رهبری آموزشی ، سید محمد میر کمالی ،نشر رامین 1374
9) نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، نامه 53 ،ص 1035،ص991، نوبت چهارم ، 1378 ، انتشارات فقیه
10) Howard m.carlisle,op.cit.,p.5.
منابع متن :
[1] صحیفه نور ، ج 17 ، ص 9
[2] لاکت جان ، مدیریت اثر بخش ، ترجمه سید امین الله علوی ، مرکز مدیریت آموزش مدیرت دولتی ، 1373
[3] سید عباس زاده ، میر محمد ، لزوم توجه به مدیریت آموزشی در نظام آموزشی ایران ، فصلنامه مدیریت در آموزش و پرورش شماره2
[4] griffiths
[5] barnard
[6] Gregg
[7] اصول مدیریت / علی رضائیان – تهران سازمان مطالعه و تدوین کتب درسی علوم انسانی دانشگاهها ( سمت ) 1378
[8] تغییر به سوی هدف ، با استفاده از مکانیزم باز خورد را فرایند گویند . هر فرایندی دارای هدف ، ساختار و نتیجه است . ساختار فرایند ، طریق به هم پیوستن عوامل متعددی با دیگر فرایندها برای نتیجه واحد است .
[9] Howard m.carlisle,op.cit.,p.5.
[10] سوره نحل آیه 36
[11] سوره حدید آیه 25
[12] نهج البلاغه ، شیخ الاسلام ، نامه 53 ،ص1020،ص991
[13] سیاست و مدیریت از دیدگاه امام علی (ع) ، تقی رهبر ، انتشارات تبلیغات اسلامی ، 1366
[14] نهج البلاغه ،ب-2 –ص 992
[15] همان منبع ، ب –20-ص 1001
[16] همان منبع ، ب-72-ص1036
[17] همان منبع ، ب-36-ص1008
[18] همان منبع ، ب – 6-ص995
[19] همان منبع ، ب-10-ص996
[20] همان منبع ، ب-38-ص1009
[21] همان منبع ، ب-11-ص977
[22] همان منبع ، ب- 20-ص1001
[23] همان منبع ، ب-43-ص1012
[24] همان منبع ، ب-45-ص1012
[25] همان منبع، ب- 32-ص1006
[26] همان منبع ،ب-54-ص1017
[27] همان منبع ، ب-44-ص1012
[28] همان منبع ، ب-41-ص1011
[29] همان منبع ، ب-2-ص991
[30] همان منبع ، ب-4-ص991
[31] همان منبع ، ب-3-ص991
[32] همان منبع ، ب-6-ص993
[33] همان منبع ،ب-11-ص996
[34] همان منبع ، ب-19و20-ص1005
[35] همان منبع، 32-ص 1005
[36] همان منبع ، 41-ص1010
[37] همان منبع ، 43-ب1011
[38] همان منبع ، ب-45-ص1011
[39] همان منبع ، ب-64-ص1023
[40] همان منبع ، 74و75-ص1027
[41] همان منبع ، 8-ص993
[42] همان منبع ، 6-ص993
[43] همان منبع ، 14-ص997
[44] همان منبع ، 16-ص998
[45] همان منبع ، ب-17و18-ص999
[46] همان منبع ، ب24-ص1001
[47] همان منبع،ب-75-ص 1027
[48] همان منبع ، ب76-ص1028
[49] همان منبع ، ب-78-ص1028
[50] همان منبع ، ب-84-ص1031
[51] همان منبع ، ب – 43-ص1011
[52] رضائیان ، علی ، اصول مدیریت ، تهران ، سمت ،با واکاوی متون زرین نهج البلاغه به عباراتی برمی خوریم که مشعل روشنگر مسیر اداره امور و مدیریت را به دستان پویندگان رستگاری و عدالت می دهد و بایدها و نبایدهای مدیریت را بیان می کند. صفات مدیر صالح را از زبان الگوی مدیران دریابیم.
1) مردم داری:
یعنی اخلاق اجتماعی داشتن. حضرت علی (ع) در این مورد می فرمایند: «با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش. در نگاه هایت و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم، به تساوی رفتار کن، تا بزرگان در ستمکاری تو طمع نکنند، و ناتوان ها در عدالت تو مایوس نگردند، زیرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال کوچک و بزرگ، آشکار و پنهان خواهند پرسید، اگر کیفر دهد شما استحقاق بیش از آن را دارید، و اگر ببخشد از بزرگواری اوست.»(۱(
2) اخلاق مدیریتی:
حضرت علی (ع) می فرمایند: «با مردم، به هنگام دیدار و در مجالس رسمی و در مقام داوری، گشاده رو باش و از خشم بپرهیز، که سبک مغزی، به تحریک شیطان است، و بدان! آنچه تو را به خدا نزدیک می سازد، از آتش جهنم دور، و آنچه تو را از خدا دور می سازد، به جهنم نزدیک می کند.»(۲(
3) اجرای عدالت:
مدیر اسلامی اگر عدالت را در جامعه اجرا نماید. نگاه مردم به نظام خوش بین شده و باعث بقای نظام خواهد شد هر چند این عدالت برای عده ای ناخوشایند است، اما برای عموم مردم مطلوب و خوشایند می باشد. حضرت در نهج البلاغه می فرمایند: « در اجرای عدالت گشایش است و اگر کسی از عدل به تنگ آید، ستم را سختتر یابد.»(۳(
و در بیانی دیگر می فرمایند: « آنچه بیشتر، دیده والیان بدان روشن است، برقراری عدالت در شهرها و روستاهاست.»(۴(
4) ساده زیستی و زهد:
رهبری و مدیریت نظام اسلامی، در مصرف امکانات، مسئولیت سنگینی دارد. نوع و چگونگی مدیریت در استفاده امکاناتی که در اختیار مدیر می باشد، اولین شاخصه نظام اسلامی است و محکی روشن در اینکه ببینیم چه میزان در مسیر آرمان های اسلامی حرکت می کنیم؟ و چقدر با مشکل مواجه ایم؟!
حضرت زهد و ساده زیستی را اینگونه تعریف می کنند: « ای مردم، زهد یعنی کوتاه کردن آرزو، و شکرگزاری برابر نعمت ها و پرهیز در برابر محرّمات. پس اگر نتوانستید همه این صفات را فراهم سازید، تلاش کنید که حرام بر صبر شما غلبه نکند و در برابر نعمت ها، شکر یادتان نرود. چه اینکه خداوند با دلائل روشن و آشکار، عذرها را قطع، و با کتاب های آسمانی روشنگر، بهانه ها را از بین برده است.»(۵(
مدیر اسلامی اگر عدالت را در جامعه اجرا نماید. نگاه مردم به نظام، خوش بین شده و باعث بقای نظام خواهد شد هر چند این عدالت برای عده ای ناخوشایند است، اما برای عموم مردم مطلوب و خوشایند می باشد.
5) رعایت حال محرومان:
طبقه محروم جامعه در اولویت گذاری مورد توجه مدیران باشند. حضرت علی (ع) می فرمایند:« در طبقه کم درآمد جامعه، خدا را در نظر بگیرید، آنان که راه چاره ندارند و از درویشان و نیازمندان و بینوایان و از بیماری بر جای ماندگانند.»(۶(
6) عفو و گذشت و مدارا با عموم جامعه:
رعایت این امر باعث اعتماد جامعه به نظام مدیریتی و الگوپذیری از مدیران اسلامی جامعه خواهد بود. در این خصوص امام علی (ع) می فرمایند: « ای مالک از گناهان مردم درگذر، چنانچه دوست داری خدا گناهانت را بر تو ببخشاید و عفو فرمایید، چه تو برتر آنی و آن که بر تو ولایت دارد از تو برتر است و خدا از آن که تو را ولایت دارد، بالاتر…»(۷(
7) ارتباط نزدیک با مردم:
یعنی مردم بتوانند به راحتی با مدیر خود ملاقات کنند. بنابراین مدیر اسلامی باید در دسترس همگان باشد نه عده ای خاص تا از آنچه که در جامعه می گذرد آگاه گردد. حضرت علی (ع) در این مورد به مالک اشتر توصیه می فرمایند: « ای مالک، خود را زیاد از رعیت پنهان مکن که پنهان شدن والیان از رعیت، نمونه ای است از تنگ خویی و کم اطلاعی در کارها، چون نهان شدن از رعیت، والیان را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است، باز می دارد.»(۸(
خونسرد اولویت بندی اشتغالات:
یعنی نباید زیادی کارها یک مدیر اسلامی را سردرگم سازد و این امر از طریق برنامه ریزی و تقسیم کار امکان پذیر می شود و در مواردی، کادرسازی و پرورش نیرو لازم دارد. در این باره حضرت امیرالمومنین علی (ع) به مالک اشتر این چنین می فرمایند: « بر سر هر یک از کارهایت مهتری از آنان بگمار که نه بزرگی کار، او را ناتوان سازد و نه بسیاری آن، وی را پریشان.»(۹(
9) اطاعت الهی:
یعنی مدیر غضب خداوند را پیش از همه غضب ها مدنظر داشته و طاعت او را بر همه طاعت ها مقدم بدارد. مدیر برای باقیماندن بر سر منصب خویش نباید دست به معصیت بزند حتی اگر مافوق او بخواهد که وی خطایی مرتکب شود، او نباید به چنین کاری تن در دهد؛ حضرت علی (ع) در این مورد میفرمایند: « مطیع مافوق بودن نباید منجر به معصیت خداوند گردد.»(۱۰(
10) عدم ترس از برکناری:
یعنی اگر مدیر اسلامی روزی از سمت خود به هر دلیلی به سمتی پایین تر تنزل پیدا کرد وظیفه دارد که این وضع موجود را بپذیرد و در خطی قرار نگیرد که مخالف مصالح جاری جامعه باشد. چرا که هدف یک مدیر اسلامی جلب رضای الهی و پیشبرد آرمان های اسلام و انقلاب است، نه چیز دیگر. حضرت علی (ع) در این خصوص می فرمایند:« نباید بر آنچه از دست داده اید تاسف بخورید»(۱۱(
11) حفظ و حراست از بیت المال و ارزشهای اسلامی:
یک مدیر اسلامی نباید در مصارف بیرون از حیطه کاری اش از امکانات بیت المال استفاده نماید؛ یعنی نباید اموال بیت المال را در راه نفع شخصی به کار ببرد. در این مورد حضرت امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند: « به خدا سوگند، اگر ببینم آن بیت المال به مهر زنان یا بهای کنیزکان رفته باشد، آن را باز می گردانم، که در عدالت گشایش است و آن که عدالت را تحمل نکند، ستم را هرگز تحمل نخواهد کرد.»
سخن پایانی:
از آنچه گفتیم چنین برمی آید که مدیریت اسلامی بر اساس معنویت و فرهنگ بنا نهاده شده است و هدف آن نیز آخرت گرایی است یعنی قرار دادن امکانات دنیوی در جهت آخرت. و نباید فراموش کرد که آخرت گرایی به معنای فراموش کردن دنیا نیست بلکه آخرت گرایی تلبس به ارزشهای الهی و قرآنی است. و یک مدیر اسلامی زمانی می تواند در مسیر آخرت گرایی حرکت کند و در واقع مدیریت اسلامی داشته باشد که مجهز به فرهنگ قرآنی بوده و مصمم به پیاده کردن این فرهنگ در جامعه باشد. و جامعه ای که در آن مدیریت اسلامی اجرا شود و یک مدیر اسلامی در راس امور قرار بگیرد، چنین جامعه ای در مسیر آخرت گرایی حرکت خواهد کرد و در این صورت است که افراد جامعه می توانند به سرمنزل مقصود که همان قرب الهی است دست یابند.
تنظیم و تخلیص: گروه دین و اندیشه
منبع: تحلیلگران جوان آریا ، علیرضا تاجریان
1- مدیر قبل از دیگران باید به اصلاح خویش بپردازد.
2- امور و کارها در گرو نتایج خود هستند.
3- پشتکار و جدیت در کار موجب پوشاندن عیبها می شود.
4- شخصیت آدمی از خلال کارش متجلی می شود.
5- در کار ناگزیر باید از کتمان و رازداری کمک جست.
6- در درگیریها و اختلافها ، مدیر باید خود را مقصر بداند.
7- طمع ، شکایت بردن به مردم و بدون توجه لب به سخن گشودن از عوامل ضعف مدیر است.
8- باید در پی به دست آوردن دوستان و ماندگاری بر دوستی و تباه نساختن آن بود.
9- آرزوی دروغین که مایه فریب انسان می گردد ، خیال را لباس واقعیت می پوشاند.
10- غنیمت شمردن فرصت ، اساس موفقیت در هر کاری است.
11- آدمی به زبانش شناخته می شود.
12- ارزش آدمی از خلال مهارتها و شایستگیهای او نمایان می شود.
13-رای سنجیده از تلاش نافرجام بهتر است.
14-کوتاهی در عمل موجب غم و اندوه می گردد.
15- آدمی باید توانمندیها و شایستگیهای خود را بشناسد.
16- صبر و شکیبائی یکی از ارکان موفقیت است.
17- استبداد راه شکست است.
18-هدف وسیله را توجیه نمی کند.
19- سعه صدر، نشانه موفقیت مدیر است.
20- بهترین راه، بستن راههای بدی و
گشودن راه نیکوکاران است.
از کتاب : مدیریت و نظام اداری از دیدگاه امام علی (ع)
ترجمه
: دکتر سید حسین سیدی